عشق از دست رفته

ساخت وبلاگ

چه احوالی چه سلامی مگه قراره باز ببینمت تو که رفتی دلموشکستی خاطراتت از یادم نمیره فکر نکنم طاقت بیارم این دفعه میمیرم ازغمت بهم میگی دوست دارم دوباره ببینمت می بینی عذاب این همه دوریت روی من اثر کرده روزای خوب دوست داشتن چی شد!؟ میمیرم یه روزی صداتو نشنوم میمیرم صدای پاتو نشنوم دستاتو از دستام جدا نکن یوقت ازم دل نکنی همیشه خواستم در خونه ام باز باشه سفره ام پهن باشه ....

همه آرزوهام نقش برآبه ای بهونه قشنگ زندگیم بی تو زندگیم مثل یه خوابه یار من اگه بگی برمیگردم مثل یه پروانه میام دورت میگردم اگه تو تا اون ور دنیا هم بری با پای پیاده دنبالت میگردم کاش چشامو می بستم نمی دیدم این روزا رو کاش عاشق نبودم اما هستم کاش ندونی دلم واسه چشات پر میزنه کاش بارون غمت منو می برد کاش ندونی که همیشه موندگارم به نگاهت کاش می تونستم می رفتم نمی موندم اما نمی تونم کاش ندونی هر روز به عکست سر می زنم کاش احساسم وعشقت دیگه می موندم کاش فراموشت کنم اما دیره کاش ندونی چشام واست بارونی شده ...

گوش کنید صدای میاد صدای عروسی شب قتل عام رش عشقم جشن و پاکوبیه یار من دستاش توی دست غریبه ست من شدم بی همدم و بی یار و بی کس ای خدا چطور تونست تنهام بزاره بدون اون زندگیم فایده نداره ای خدا چه رسمیه این عاشقی حسرت و تنهایی و بیچارگی کمکم کن ای خدا بدون اون بی وفا بمونم تا انتها میمیرم تا در آغوش خاک قرار گیرم و تمام خاطراتمان را به خاک بسپارم چون دیگر بعد تو پناهی بهتر از آغوش خاک ندارم آسمون همه دار و ندارم بعد تو ای خدا من اونو دارم همه ی هستی من دوتا چشاشه حلقه انگشترت حلقه دار منه بعد رفتنت تنها راه چارمه ای خدا کاش کور بودم گلمو از باغچمون نمیچیدن اونو با لباس روسیش کنار غریبه ها نمی دیدم همه میگند چرا تو از غم می نویسی اخه از این دل زارم چی میدونی دار من اسیرش برید از سنگ مزارش بخونید روز مرگم فرا رسیده همه با جامه های سیاه سرمزارم حاضر هستند ولی از تو میخواهم با همان لباس سفیدی که بر تن داری سرمزارم حاضر باشی تا ببینی هنوز با تو همرنگم و بخاطرت لباس سفید برتن دارم و یه روزی میفهمی آخر من کی بودم حق نداری وقتی میرم زیر تابوتمو بگیری اشک بریزی و بشینی قبرمو بغل بگیری بزار خلوت کنم امشب جای تو با قبر سردم منی که اون روزا هیچ وقت پشتتو خالی نکردم برو از دور فکر این باش واست از همه گذشتم تورو میخواستم و آخر داغ تو به دل گذاشتم با چه حالی جون سپردم هنوزم به یاد تو بودم اومدی منو ببینی ولی افسوس رفته بودم گل زدن عکسمو اما هنوزم باور نداری به هر تابوت خالی رسیدی بغل کردیش و گفتی بسته برگرد اخه تنها واسه تابوت خالی مگه چند سال میشه همسری کرد یک سنگ خالی و یک عمر با عشق نشستی پای دریا تنها خاک کردی اخه جای منی که زندگیتم نشستی حقتو از من بگیری نشستی دست و پاهامو بیدارند نشستی بلکه شاید یه روزی استخونامو ببینی که تنها به تو دل سپردم دیگه وقت این رسیده حرفامو یادت بیاری و صدای تکه های قلبم رو بشنو که فریاد میزند دوستت دارم ببین تنم خیسه لیچه آبه اما کسی نمیفهمه ببین زخمای روی تنم ببین باختم سخته حرفام سخته حرفم رو که بهت بفهمونم دوست دارم دلم یه آغوش گرم میخواد به قلب پاکت ایمان دارم خدایا کاش برگرده!!!


 

عشق از دست رفته...
ما را در سایت عشق از دست رفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : جعفر - مهسا memoies-sweetheart بازدید : 292 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1392 ساعت: 20:38

آخر دنیا رسیده بخند پس بخندید کسی که توروعاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند بچه نشی گریه کنی آن خدای که بزرگش خواندی به خدا مثل تو تنهاست بخند دنیای من پر از غمه همه هستی من پر ازعذابو ماتمه اشکاتو پاک کن به خدا این روزگار جهنمه بچه نشی عاشق بشی توی دنیای بی رحمی عاشق باشی عاشقی توی قصه هامون با دوتا آدمک نقاشی ...

 اره صدام گرفته صدای خسته من دیگه در نمیاد اگه نباشم تا خوده صبح از اشک بیدارم منو به خاطرهات بسپارعزیزم چه کنم زندگیم اینو خواست امیدوارم اونی که بعد من کنارته اشکیو نیاره پشت ابر چشمات قلبتو نرنجونه بیچاره من که بعد تو به مرگم فکر میکنم اره این نبود رسمش میمیرم اگه نبینمت تنم سیخ شده تنم میلرزه از سرمای نبودنت دلمو آتیش زدیو جامو بردی قبرستون متروک اره عزیزم جای من قبروستون متروک هست جای که از سرما بلرزم جای که هیچکی نشونه ای نداره ازم تو بگو کی میاد قبروستون میبینی رفتن من برات فرقی نداره بغض گرفته گلمو گوشه اتاق نشستم همش دارم اشک میزیرم میدونی چیه وقتی بقیه بهم میگند باید بری با یکی دیگه میدونی چقدر تنم میلرزه اون موقع نفسم بند میاد هر موقع اینو بهم میگند نفسم بند میاد نمیدونم چندبار تا کی باید نفسمو بگیری من سالها باید بدون تو صبر کنم تا نفسم بند بیاد میبینی خدا کارم به کجا رسیده بهم میگند برو با غریبه ها باش من هر چی بودم ولی اینکاره نبودم دلم خوش بود اینو بهم نگند من کی به کسی خنجر زدم من کی خیانت کردم من کی گناه کردم یادمه وقتی میرفتی میگفتی مراقب خودت باشه بیا ببین چیکار کردی بیا ببین روزمو سیاه کردی بیا ببین دیگه روز شده شب یعنی دیگه همش شبه شب توی تاریکی اینقدر من بنده گناه کار بودم که باید همش توی تاریکی باشم اینو بدون گلم تو هر چی که بودی ارزش داری واسم که بنده گناه کار تورو خواست بزار بهت بگم چقدر دوست دارم اگه میخوای منو از بین ببری حرفی ندارم بیا شرمو کم کن واسم دعا کن هر چی زودتر بمیرم اخه خسته شدم بریدم دلو رمق ندارم حتی به عکستم نگاه کنم گرچه بزورم شده باید نگاه کنم گرچه هنوزم نامحرمیم ولی چون تورو مال خودم میدونم به خودم این حقو میدم بهت نگاه کنم و اشک بریزم و مشت بسرم بزنم بعدش کلی سردرد بکشم اره حقمه این عذابا رو بکشم توی تاریکیم روز و شبم که شده همش تاریکی سیاهی گرفته وجودمو الهی نبینم غمتو الهی گرچه خیلی داغونه حرمتی داره این خونه خونمو گرفتی ازم چراغشو خاموش کردی یادت باشه مردت بودم یادت باشه باید یاد بگیری گرچه قیدمو زدی وقتی بهت میگم کجا جواب سر بالا ندی!!!

 قدر کسیو تا زمانی که باهاش هستید بدونید

 

عشق از دست رفته...
ما را در سایت عشق از دست رفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : جعفر - مهسا memoies-sweetheart بازدید : 327 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1392 ساعت: 20:26